حجاب زهرا

حجاب زهرا

حجاب چیست؟چراحجاب؟حجاب ازنظرمقام معظم رهبری
حجاب زهرا

حجاب زهرا

حجاب چیست؟چراحجاب؟حجاب ازنظرمقام معظم رهبری

سخنان حاج آقا قرائتی در مورد حجاب

متن کامل به نقل از سایت قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در سایه‌ی حضرت معصومه در حرم مطهر ایشان بحثی را داریم راجع به هنر و زیبایی. اسلام راجع به هنر و زیبایی چه آیه و حدیثی دارد. یک بحث خوبی است.
گاهی وهابی‌ها شبهاتی القاء می‌کنند که این همه طلا گنبد حضرت معصومه دارد، امام رضا دارد، این ضریح و این فرش و این دنگ و فنگ و اینها، مگر نمی‌گویید: اینها به فقرا کمک می‌کردند پس چرا اینقدر...؟ این وهابی‌ها فکر می‌کنند کسی نیست جوابشان را بدهد. حرف‌هایشان پوک است ولی خودشان هم نمی‌فهمند. خیلی استدلال‌های آبکی دارند.
یک وهابی قبرستان بقیع یک شیعه را گرفته بود. می‌گفت: چه می‌گویی: یا حسن یا حسن! حسن مات! امام حسن مُرد! خاک شد خلاص! توسل به مرده شرک است. این وهابی برای اینکه این شیعه را بکوبد، قلمش را روی زمین انداخت. گفت: ببین این قلم من است. هان! روی زمین انداخت. گفت: یا حسن، قُم! امام حسن بلند شو این قلم را به من بده! دیدی قلم را نداد. مُرد! تمام شد. این شیعه هم یک خرده نگاه کرد و به این وهابی گفت: حالا تو قلمت را به من بده. قلم را از این وهابی گرفت، روی زمین انداخت. گفت: یا الله! قلم را به من بده. دیدی خدا هم قدرت ندارد. مگر هرکس زنده است و قدرت دارد باید نوکر تو باشد.
یا بوسیدن ضریح را می‌گویند شرک است. علامه سید شرف الدین مهمان شاه سعودی شد، یک قرآن به او داد. تا لای قرآن را باز کرد دید قرآن است بوسید. تا بوسید علامه گفت: تو مشرکی، گفت: چرا؟ گفت: جلد قرآن چرم است، چرم هم پوست گاو است. پوست گاو را بوسیدی مشرک هستی. گفت: بابا کفش من هم چرم است. من هر چرمی را که نمی‌بوسم. این چرم که... گفت: ما در خانه‌مان هم آهن است. هر آهنی را نمی‌بوسیم. این آهن که ضریح حضرت معصومه است، ضریح امام رضا است می‌بوسیم. استدلال‌های اینها پوک پوک پوک است.
1- زیبایی طلبی، امری فطری
قرآن گفته است: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) ما راجع به زینت و زیبایی و هنر می‌خواهیم چند دقیقه‌ای صحبت کنیم. یکی اینکه انسان فطرتاً زیبا طلب است. این جزء فطرت انسان است و شیطان هم از همین فطرت استفاده می‌کند. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم‏» (انفال/48) زیبایی نیاز انسان است. و لذا قرآن راجع به آنهایی که دو تا زن دارند گفته در لباس و پوشاک و خانه و مسکن و هم‌خوابی و اینها عادل باشید. در علاقه امکان ندارد آدم عادل باشد. «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا» (نساء/129) قرآن می‌گوید: مردها امکان ندارد دو تا زن را یک طور دوست داشته باشید. خوب یک زن نود ساله و یک زن بیست ساله، می‌گوییم: یکسان دوست داشته باش. علاقه و زیبایی یک چیزی است که اصلاً دستور نداده، خدا به آن دستور نداده است. آدم زیبا را بیشتر دوست دارد. ولی این علاقه به زیبایی باید کنترل شود. مثل گاز! گاز را همه نیاز دارند، منتهی اگر از شیلنگ وارد چراغ گاز شود همه فایده است. شیلنگ پاره شود همه انفجار است. این علاقه‌ها باید کنترل شود از چه مسیر؟ انسان فطرتاً زیباطلب است و شیطان هم از همین راه وارد می شود. مهم این است که فریب نخوریم. «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» (احزاب/52) خدا به پیغمبر می‌گوید: زیبایی گول زن است. البته به در می‌گوید که دیوار بشنود. به پیامبر می‌گوید که مردم بشنوند.
همیشه هم زیبایی عامل نجات نیست. همیشه زیبایی عامل نجات نیست. این هم یک مسأله است. گاهی ممکن است یک کسی زیباتر باشد، دختری خوشگل است زودتر خواستگار برایش می‌آید. دختر زشت یا غیر خوشگل می‌گوید: چطور شد ما را خدا خوشگل نیافرید؟ او برایش خواستگار می‌آید و برای ما نمی‌آید. این در عقیده‌اش گیر می‌کند. حضرت امیر می‌گوید: دختر خانم اگر می‌بینی یک نمره دو نمره شکلت کمتر است، ببین خدا به تو چه کمالی داده است؟ ممکن است خوشگله 62 سال عمر کند و تو 95 سال.
2- تعادل میان زشتی و زیبایی
در نهج‌البلاغه می‌گوید: هرکس زشت‌تر است زشتی را با زیبایی که خدا به او داده مخلوط کند زشتی‌اش برطرف می‌شود. «مَادُّ الْقَامَة» قدش بلند است، به به چه قد بلندی! بعد می‌گوید: «قَصِیرُ الْهِمَّة» (نهج‌البلاغه/ج13/ص18) همتش کوتاه است. «طَلِیقُ اللِّسَانِ» بیان نرم است، «حَدِیدُ الْجَنَان»ِ قلب سنگ است. «قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا» (نهج‌البلاغه/ج7/ص21) یعنی کنار گشایش‌ها، تنگناها!
زنبور عسل هم عسل دارد، هم نیش دارد و هم زهر دارد. اینطور نیست که اگر کسی یک نمره شکلش بد است فکر کند بدبخت است. ممکن است هوشش، استعدادش، طبع شعرش، خطش، عمرش، در نهج‌البلاغه می‌فرماید: خدا هرجا یک چیزی کم گذاشت در عوض یک چیز دیگر یک جایی جبران می‌کند.
من خودم به درد آخوندی نمی‌خوردم. یک عده هم غصه‌ی من را می‌خوردند و می‌گفتند: قرائتی تو در اخلاق که گیر داری، صدا هم که نداری، نمی‌توانی روضه هم بخوانی، پس به چه درد آخوندی می‌خوری؟ و لذا در یک روستا هم که رفتم مرا بیرون کردند. گفتند: تو نمی‌توانی روضه بخوانی. مرا بیرون کردند، یعنی نامه نوشتند به امام جمعه کاشان آیت‌الله یثربی که ما این شیخ را نمی‌خواهیم. روضه می‌خواندم و مردم می‌خندیدند. (خنده حضار) هرچه روضه می‌خواندم مردم می‌خندیدند. نامه نوشتند بابا این را نمی‌خواهیم. من قرائتی روضه‌خوان ورشکسته هستم. بعد پای تخته سیاه آمدم گل کرد! اگر کسی در کنکور رفوزه می‌شود نگوید: خاک بر سرم! دو سال است پشت کنکور ماندم. برو خیاطی کن ممکن است لباس عروس بدوزی دویست هزار تومان مزدش شود. چه کسی گفته شما حتماً دانشگاه بروی؟ ممکن است کسی در دانشگاه رد شود و در حوزه قبول شود. در حوزه رد شود و در تجارت، و لذا حدیث داریم اگر در یک شغلی شکست خوردید، نگویید: بخت من بد است. شغلت را عوض کن، ممکن است راه افتاد.
3- زیبایی مروارید در دل صدف
منتهی اینهایی که زیبا هستند باید خودشان را حفظ کنند. دختران زیبا، دخترهایی که شکل و رو دارند، قرآن می‌گوید که: «اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» (واقعه/23) لؤلؤ، مکنون و پوشیده است، حراج نیست. زیبا هستی «مکنون». می‌گوید: «کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ» (الرحمن/58) این زن‌های بهشتی مثل یاقوت و مرجان هستند ولی «لَمْ یَطْمِثهُْنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ» (الرحمن/56) یعنی زن‌های بهشتی خوشگل هستند. اما هیچ‌کس دست به آنها دراز نکرده است. خوشگلی معنایش حراجی نیست. بعضی از این دخترها تا فکر می‌کنند خوشگل هستند خودشان را حراج می‌گذارند. مفت مرا ببینید. هان! ببینید. بابا قرآن گفته: نگذار تو را ببینند. هرکس می‌خواهد تو را ببیند باید خرجت را بدهد. خانه، ماشین، تلفن، آب، گاز، برق، هرکس نوکر تو شد تو را ببیند. این دختر می‌گوید: مرا مفت ببینید. خودش را حراج کرده است. حیف هستی! اگر لؤلؤ هستی،«اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» اگر یاقوت و مرجان هستی «لَمْ یَطْمِثهُْنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ».
زیبایی‌های دنیا می‌پرد. و لذا حدیث داریم اگر کسی در ازدواجش به خاطر زیبایی همسر بگیرد یا به خاطر پول، خدا را هردو را از او می‌گیرد. پول و زیبایی می‌پرد. آن زیبایی‌های بهشتی ماندنی است. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» (واقعه/17) همیشه زیبا هستند. «خالدین» همیشگی است. زیبایی‌های دنیا مثل خاراندن دست است. در خاراندن آدم دستش که می‌خارد یک لحظه حال می‌آید. بعد از یک دقیقه نه اینجا چیزی است نه اینجا. به من گفتند: بیا فلان جا سخنرانی کن، گفتم: نمی‌آیم. گفت: چرا؟ گفتم: خاراندنی است. گفت: یعنی چه؟ گفتم: سخنرانی خاراندنی در یک لحظه طرف که نشسته چنین می‌کند و بعد هم هیچی به هیچی. هیچی به هیچی! سخنرانی خاراندنی و سخنرانی بی‌خاصیت، لحظه‌ای، زیبایی‌های دنیا لحظه‌ای است ولذا قرآن به آن «عرض» گفته است. «عَرَضَ هذَا الدنیا» عَرَض یعنی عارضه. مثل عطر می‌پرد.
4- رعایت زیبایی در امور معنوی
قرآن راجع به زیبایی می‌گوید: «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ» (بقره/69) اصلاً قرآن از بس خوش خط و زیبا است آدم دو صفحه‌اش را می‌خواند، می‌گویند: علامت مؤمن این است که زود مسجد بروی و دیر بیرون بیایی. خوب وقتی مسجد عین دخمه نباشد. گاهی بعضی از مساجد مثل انبار سیب‌زمینی است. خوب آدم جانش درمی‌آید. زود در می‌رود. باید فضای مسجد، هوای مسجد، حرم، باید طوری باشد که وقتی زوار در حرم می‌‌آید نخواسته باشد برود. خواسته باشد بماند، بگوید: عجب صفایی! این گنبد و بارگاه‌ها و این شبستان‌ها و این فرش‌ها هرچه ما بتوانیم اینها را در مسجد بیشتر نگه‌داریم... هر پیش‌نمازی قرائتش بهتر است پشت سر او نماز بخوانیم. «أقرأکم» اسلام خیلی زیباست. یک جاسازی‌هایی کرده است.
من یکبار آمدم اینجا نماز جمعه‌ی قم، حضرت آیت‌الله سعیدی امام جمعه بود، ما به ایشان اقتدا کردیم. در سجده‌ی آخر یک دعایی خواندند، گفتم: الله اکبر من تا حالا این را نفهمیده بودم که در سجده‌ی آخر مستحب است، گفته شود: «وارزق لی ولعیالی» خرجی خانم را بخواهم. گفتم: خدا خانم را کجا گذاشته؟ سجده اوج عرفان است. بلندترین جای نماز، مهم‌ترین جای نماز سجده است. در عین حال می‌گوید: آقا ولو داری با من حرف می‌زنی، در اوج نماز هستی اما خانم را یادت نرود. «وارزق لی و لعیالی» خرجی‌خانم را هم بده بیاید. این‌ها ترکیبش قشنگ است.
از آسمان به دکان بقالی می‌آید. «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ» (الرحمن/7) آسمان را برافراشت و بین کرات آسمانی توازن برقرار کرد. خوب این کرات در کهکشان‌ها هستند، بعد می‌آید می‌گوید: آقای سبزی‌فروش «أَلَّا تَطْغَوْاْ فىِ الْمِیزَانِ» (الرحمن/8) تو هم پرتقال و سیب‌زمینی می فروشی کم نگذاری. میزان در کهکشان کجا، میزان سیب‌زمینی کجا؟ این هنر خداست. «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ،أَلَّا تَطْغَوْاْ فىِ الْمِیزَانِ».
«أَ فَلَا یَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ،وَ إِلىَ السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/17 و18) شتر و آسمان را کنار هم می‌گذارد. می‌گوید: نماز که می‌خواهی بخوانی نباید حق سگ فراموش شود. سگ اگر تشنه‌اش است، حق وضو نداری، آب را به سگ بده، تیمم کن نماز بخوان. چه اسلامی، چه ظرافتی! اگر قاضی کفشش تنگ است قضاوت نکند. ممکن است فشار پایش روی قضاوتش اثر کند. اگر ادرار دارد قضاوت نکند. ممکن است ادرار قاضی در مغز قاضی اثر کند. این حساب‌ها را کسی دیگر ندارد.
ما باید مسجد و محراب و حرم‌مان طوری باشد دلنواز! آدم لذت ببرد. به ما گفتند: مسجد می‌روید عطر بزنید. بهترین لباس را بپوشید. چرا دخترها می‌گویند: مامان عروسی برویم؟ چون همه آنجا سوپردولوکس می‌شوند. هیچ دختربچه‌ای نمی‌گوید: مامان مسجد برویم. چون همه آنجا سیاه پوش هستند. لباس سیاه برای خیابان خوب است. در مسجد چادر سفید، سر کلاس لباس سفید، دختر من می‌خواهد چیزی یاد بگیرد، چرا 4 ساعت به رنگ سیاه نگاه کند؟ اینجا که مرد نیست. خیابان که نیست. مدرسه‌ی دخترانه است. دخترها هم نشستند و هیچ مردی هم نیست. خوب لباس روشن بپوش. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ» این برای گوساله که نیست، این برای روانشناسی رنگ‌ها است. باید جای حرم و مسجد دل‌انگیز باشد. منتهی نه به مقداری که حواس افراد پرت شود.
قرآن می‌گوید: زیبایی‌های دنیا «أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهاوَ ازَّیَّنَت‏» (یونس/24) زمین زیبا می‌شود. اما یک مرتبه «أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً» (یونس/24) گل و بلبل هست، پاییز می‌آید و همه زرد می‌شود. یا می‌فرماید: «فَتَراهُ مُصْفَرًّا» (حدید/20) سبز است زرد می‌شود. زیبایی‌های دنیا می‌پرد. زیبایی‌های آخرت می‌ماند.
شاه عباس دو تا زیبایی داشت. یکی تاجش، تختش، فرش‌هایش، خانم‌هایش، طلاهایش، اینها زیبایی‌های شاه‌عباس بوده همه پرید. یک زیبایی ماندنی داشت، کاروانسرای شاه عباسی، در جاده کربلا. کاروانسرایش ماند و طلا و خودش رفت. باید مواظب باشیم این زیبایی‌ها مانع آن زیبایی‌های معنوی نشود.
5- خطر انحراف در نمایان ساختن زیبایی
زیبایی هم بستر انحراف است. قارون با یک تشریفاتی حرکت می‌کرد. یک عده گفتند: «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُون» (قصص/79) زرق و برق را که دیدند گفتند: کاش ما هم مثل قارون این همه چند تا اسب و نمی‌دانم دنگ و فنگ دارد، زیبایی‌های قارون باعث شد که عقل از مغز مردم پرید، گفتند: کاش ما هم مثل قارون بودیم. یعنی زیبایی ممکن است عامل انحراف باشد. دختران زیبای ما می‌توانند عامل انحراف باشند. پسرهای زیبای ما عامل انحراف می‌توانند باشند. زیبایی می‌تواند عامل توحید هم باشد. قرآن می‌گوید: «نَباتاً حَسَناً» (آل‌عمران/37) «رِزْقاً حَسَنا» (هود/88) «فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» (غافر/64) زیبایی مثل کلید است. کلید هم می‌تواند در را قفل کند و هم می‌تواند در را باز کند. زیبایی بستر توحید، زیبایی بستر...
یک کسی وقتی راه می‌رفت هر زیبایی که می‌دید می‌گفت: سبحان الله! خدا چه کرده است. سبحان الله، سبحان الله! به یک زشت که می‌رسید، می‌گفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه! به زشت‌ها که می‌رسید می‌گفت: استغفرالله، به زیباها که می‌رسید می‌گفت: سبحان الله! یک نفر شوخی کرد گفت: آقا یک سبحان الله آن طرف است، یک استغفرالله این طرف.
قرآن به چهارپایان گفته: «لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً» (نحل/8) حیوان‌ها برای شما زینت است. ما در دانشگاه پیش‌نماز هستیم روزی یک صفحه قرآن می‌خوانند، یکی از آیات را هم ما تفسیر می‌کنیم. یک روز به این آیه رسیدیم که می‌گوید: گله‌ی میش که در طویله می‌رود زیباست. گفتیم: حالا به استاد دانشگاه چطور بگوییم گله‌ی میش زیباست؟ خواهد گفت: مگر من چوپان هستم؟ گفتیم چطور این آیه را تفسیر کنیم که این استاد دانشگاه، آن خلبان و نمی‌دانم تحصیلکرده‌های ما این را بپسندند، آیه‌اش این است.آیه‌ی 5 سوره‌ی انعام.
6- جمال و زیبایی در حرکت گوسفندان
قرآن می‌فرماید: «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6) اگر پای تلویزیون طلبه یا معلم هست، امور تربیتی هست، یا استاد دانشگاه، دو سه دقیقه با عنایت گوش بدهد. این آیه ترجمه‌اش این است. برای شما در گله‌ی میش زیبایی‌ است. آنوقتی که گله می‌رود، میش در طویله می‌رود، و آنوقتی که صحرا می‌رود. مخالفین ما در اینترنت و ماهواره این آیه را می‌آورند، بعد هم می‌گویند: ببین، قرآن برای زمانی بوده که عرب‌ها چوپان بودند. در قرآن «جمیل» تکرار شده اما «جمال» یکی بیشتر نیست. در کل قرآن یک جمال است. جمال یعنی زیبایی. می‌گوید: قرآن شما یک کلمه زیبا دارد این هم برای گله میش است. پس پیداست دین شما به درد چوپان‌ها می‌خورد. به درد عصر و فضای امروز نمی‌خورد. بچه‌های ما هم که اطلاعاتشان بعضی ضعیف است، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. من این آیه را در دانشگاه نوشتم، گفتم: حالا بنشینید 20 تا نکته، بیشتر از 20 نکته دارد. 27، 28 تا نکته دارد حالا الآن حضور ذهن ندارم. چون نمی‌دانستم این را می‌خواهم بگویم. حالا هرچه در ذهنم است می‌گویم. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ» زیبایی است در گله‌ی میش وقتی در آغل می‌رود، وقتی در صحرا می‌رود. گفتم: گله‌ی میش چه خصوصیاتی دارد؟ ویژگی‌های گله: 1- در حرکت است. «تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» یعنی رفت و برگشت به صحرا. اگر یک جایی باشند جمال نیست. پس جمال کسی دارد که حرکت کند. هرچه هم ملا باشی، اگر هجرت نکنی برای تبلیغ زیبا نیستی. «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ» (توبه/122) بعد از اینکه ملا شدی باید برگردی به شهرت. جمال در حرکت است. کسی که هجرت نکند عقب مانده است. پرنده‌ها هجرت می‌کنند، ماهی‌ها هجرت می‌کنند. انسان از پرنده و ماهی کمتر است.
2- حرکتش دسته جمعی است. بعضی حرکت می‌کنند ولی تک‌روی می‌کنند. اما گله میش با هم می‌روند. 3- حرکتش هدفمند است. الآن یارانه‌ها را می‌خواهند هدفمند کنند، خیلی‌ها حرکت می‌کنند اما حرکتش هدفمند نیست. مثلاً یک تسمه‌ای دست گرفته یا زنجیر چنین می‌کند. بعد تمام که شد این چنین می‌کند. خوب اینها حرکت است ولی هیچ خاصیتی ندارد. یک کسی شکر ریخت در استکان چای و هم زد و خورد. دید خیلی شیرین است، قاشق را از این طرفی به هم زد. گفت: حالا که از این طرف شیرین شده پس من برعکس هم می‌زنم. خیلی حرکت هست ولی حرکت هدفمند نیست.
4- به هدفش می‌رسد، گله‌ی میش که صحرا می‌رود بالاخره سیر می‌شود، به هدف می‌رسد. 5- حرکتش مقدس است، هدفش مقدس است. هدفش ارزشی است. گاهی وقت‌ها هدف هم دارند ولی هدفش ارزشی ندارد. این می‌خواهد برود شکمش را سیر کند. سیر کردن شکم یک ارزش است. غیر از اینکه شکمش سیر می‌شود، 6- منافع زودبازده دارد. غروب به غروب برای صاحبش شیر می‌آورد. 7- منافع دیر بازده دارد. هر چند ماهی یکبار هم گوشت و کُرک می‌آورد. پشم! 8- در منفعت‌رسانی، منت نمی‌گذارد. منت ندارد. 9- بازدهی او بهتر از مصرف اوست. علف می‌رود در شکم و شیر بیرون می‌آید. بازدهش بیش از... 10- گرفتار گرگ نمی‌شود، سالم می‌رود و سالم می‌آید. 11- این گله میش تحت مدیریت یک چوپان است. در این آیه 27،28 نکته است.
گفتم: حالا جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا؟ اگر یک کشوری مردمش در حال حرکت بودند، زیباست حتی من نظرم این است که تابستان هم نباید تعطیل شود. چون هوای قم داغ است تفرش و آشتیان، کاشان داغ است، قمصر، اصفهان داغ است، خوانسار. خوزشتان داغ است، اراک. بندرعباس داغ است، ملایر. «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/2) شود و ما تعطیل نکنیم. انسان همیشه باید در حال حرکت باشد. حرکتش تک‌روی نباشد. حرکتش هدفمند باشد. به هدفش برسد. هدفش ارزشی باشد. منافع فوری داشته باشد. من یک طرحی دارم برای حتی حالا اینجا چون بالاخره حرف‌هایی که می‌زنیم سرش از یک جایی درمی‌آید. طلبه‌ها می‌نشینند به مدرسین می‌گویند، مدرسین به جامعه مدرسین می‌گویند. این خودش یک سیاست‌گذاری است. بسم الله الرحمن الرحیم. 52 سال است آخوند هستم. 40 سال است تبلیغ رسمی می‌کنم، 32 سالش در تلویزیون بوده است.
7- لزوم تبلیغ دین در طول دوران طلبگی
بنده عقیده‌ام این است طلبه از روز اول باید تبلیغ کند. یعنی سال اول طلبگی‌اش داستان راستان را برای پسرعمه‌هایش بگوید. سال دوم طلبگی‌اش احکام آقای فلاح زاده را برای فامیل‌هایش بگوید. سال سوم اصول دین ساده بگوید. یعنی نباید بگذاریم مجتهد شود. البته یک آیه داریم برای مجتهدها که می‌گوید: «لِیَتَفَقَّهُوا» بعد «وَ لِیُنْذِرُوا» اول ملا شوند، بعد تبلیغ بروند. این برای بیمارستان رسمی است. اما یک بیمارستان سر پایی هم داریم. قرآن می‌گوید: «اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِن‏» (جن/1) یک عده از جنی‌ها داشتند عبور می‌کردند، صدای قرآن را شنیدند در کوچه گفتند: «إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً» (جن/1) عجب صدای قرآنی آمد. گوش بدهید، گوش بدهید. گوش گوش گوش گوش! گفتند: «فََامَنَّا» همان در کوچه ایمان آوردند، همان در کوچه تبلیغ را شروع کردند. «یا قَوْمَنا أَجیبُوا داعِیَ اللَّه‏» (احقاف/31) شما هم بیایید ایمان بیاورید. این تبلیغ سر و پایی است.
یک کشتی فنی داریم. یک برگ زرد هم می‌تواند کشتی شود. یک برگ زرد در حوض می‌افتد کشتی 50 تا مورچه می‌شود. پس نباید هرکس می‌خواهد کشتی شود کشتی فنی شود. هم کشتی فنی کشتی است، هم برگ زرد کشتی است. طلبه باید دختر طلبه، پسر طلبه، باید از روز اول منتهی حرف اندازه‌ی دهانمان بزنیم. اندازه‌ی دهانمان بزنیم. یعنی اگر سال اول و دوم است، حالا ایدئولوژی و پاسخ به سؤالات راه نیاندازیم. من 50 سال است طلبه هستم هنوز جرأت نمی‌کنم جلسه‌ی پاسخ به سؤالات درست کنم. چون سؤالها در و دروازه ندارد، هرکسی می‌آید یک سؤال می‌کند. من که علامه نیستم. به مقداری که بلد هستیم، سال اول، یعنی باید تبلیغ برای هر سنی ترویج شود.
گفتیم که این آیه برای چوپان‌ها است، اما تحلیل می‌کنیم. چرا خدا در قرآن یک جمال گفته برای زیبایی و آن هم به گله‌ی میش گفته است. تازه «تُریحُونَ» قبل از «تَسْرَحُونَ» است. «تُریحُونَ» یعنی وقتی در طویله می‌روند، «تَسْرَحُونَ»  صحرا می‌روند. چون زیبایی گوسفند وقتی است که پستانش پر از شیر باشد. وقتی که دستش پر است زیباست. ولذا «تُریحُونَ» قبل از «تَسْرَحُونَ» است. یعنی ورود به آغل قبل از رفتن به صحرا است. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» امتی که آب دارد، خاک هم دارد ولی گندم می‌خرد. این امت زیبا نیست. جمال در این است که در گندم خودکفایی شود.
حرکتش روی پای خودش است، این را یادم رفت بنویسم. این 11... 12- روی پای خودش است، یعنی کسی بغلش نمی‌کند ببردش صحرا و بغلش کند او را بیاورد. یا با گاری ببریم، با درشکه برگردانیم. با پای خودش می‌رود، با پای خودش می‌آید. اگر کشوری روی پای خودش بود زیباست. اگر کشوری سیر بود زیباست. اگر کشوری غیر از اینکه سیر بود به گرسنه‌های مملکت‌های دیگر هم کمک کرد زیباست. اگر کشوری در حال حرکت بود زیباست. اگر حرکتش هماهنگ با قوانین بین‌المللی بود زیباست.
«وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ» این زیبایی است. ما نتوانستیم مزه‌ی قرآن را بچشیم. جلسه هم که تمام شد دانشگاه تهران، جمعی آمدند دور ما گفتند: آقای قرائتی حضرت عباسی اگر خودمان آیه را می‌خواندیم و ترجمه‌اش را هم می‌خواندیم کیف نمی‌کردیم. ما باید مزه‌ی قرآن را بچشیم و بچشانیم. نه مزه‌ی قران را چشیدیم، نه به دیگران چشاندیم. اسلام راجع به زیبایی حرف دارد. راجع به هنر حرف دارد. حتی با کسی که بد هستی، یک کسی صد در صد ضد شماست وقتی حرف زد نگو: ولش کن هنرش در سرش بخورد. نه بابا بگو هنرش خوب است. قوم ثمود را خدا نابود کرد. اما خدا تعریف قوم ثمود را می‌کند. «الَّتی‏ لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ» (فجر/8) «جَابُواْ الصَّخْرَ بِالْوَادِ» (فجر/9) از سنگ، سنگ‌تراشی می‌کردند و از سنگ‌های تراشیده چه خانه‌هایی می‌ساختند. خانه‌هایی که کم‌نظیر است «لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ» بی‌نظیر است. یعنی خدا قوم ثمودی هم که هلاکش کرده از هنرشان تجلیل می‌کند. این انصاف است. قرآن شرابی را هم که می‌خواهد بگوید بد است، خوبی‌های شراب را نقل می‌کند. می‌گوید: ببینید این شراب خوبی‌هایی هم دارد. می‌دانید از شراب چند میلیون نفر آدم غذا می‌خورد. کسی که انگور می‌کارد، کسی که کارخانه شراب دارد، کارمندانش، مالیات‌بگیرش، شیشه‌سازی‌اش، بطری‌سازی‌اش، کارتن‌سازی‌اش، حمل و نقل‌اش، شراب فروشی‌اش، اوه... میلیون‌ها آدم از شراب غذا می‌خورد، پس «منافع للناس» شراب منافعی دارد. بعد می گوید: «و اثمها اکبر» اما ضرر شراب به مراتب بیش از منافع است. یعنی اگر خواستید به چیزی انتقاد کنید بگویید که این خوبی را دارد، این بدی را دارد. قوم ثمودی که چند بار می‌گوید: «فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ» (حاقه/5) طغیان کردند، طاغوت بودند نابود شدند اما هنرشان را خدا به نام می‌برد. خودش یک درس است.
هنرنمایی خدا، ماشین‌هایی را که می‌دانید سالی یک مرتبه در اروپا به خصوص هر سالی یک ماشین بیرون می‌دهد از سال قبل مدرن‌تر است، اما واقعاً هیچ‌کدام تا به حال اسب شدند، شتر شدند، این ماشین باید بنزینش کرد. این شتر خودش در صحرا می‌رود، خودش می‌چرد، خودش ... ماشین فقط به ما سواری می‌دهد. شتر هم سواری می‌دهد و هم گوشت می‌دهد. هم شیر می‌دهد، هم کرک می‌دهد، منافع و لذا گفته است که «لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً» (نحل/8) این «وزینة» را گذاشته پهلوی شتر سواری، اسب سواری، گفته سوارش می‌شوید اما یک زینت هم هست.
8- ایمان، زینت دل انسان
خدا به چه چیزهایی زینت گفته است؟ به ایمان زینت گفته است. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم‏» (حجرات/7) ایمان زینت انسان است. ایمان زینت انسان است. انسان مؤمن زیباست. آدم به زیبایی‌های دنیا زودتر می‌رسد. حدیث داریم همه‌ی افراد رزقشان از حلال اندازه‌گیری شده است. اگر کسی به حرام بپرد خدا از حلال کمش می‌گذارد. این جوان پیداست چقدر باید با یک دختری با حلال زندگی کند. این پسری که مقدر شده که چند ساعت، چند ماه، چند سال با یک دختری زندگی شیرین داشته باشد این ولخرجی می‌کند، یک دختر را می‌بیند، نامحرم است ولی خوب دل نمی‌کند این زیباست همینطور نگاهش می‌کند. بعد هم ممکن است اس‌ام اس بزند، تلفن کند، نامه، پیام، رابطه برقرار کنند. این پسر فکر می‌کند زرنگ است، با دختر نامحرمیک رابطه برقرار کرد. حدیث داریم هرکس از حرام بخورد خدا از حلال کمش می‌گذارد. دو سال ازدواجش عقب می‌افتد. تا می‌روند عقد کنند می‌گویند: عمه عروس مرد! چهل روز عقب بیفتد. تا می‌روند می‌گویند: آقا فلانی از دیوار افتاد فلان، فلانی مریض شد، فلانی تصادف کرد، یک وقت می‌بینی دو سه سال عقد این آقا پسر عقب می‌افتد به خاطر اینکه دو ساعت رفت.
حُر دو ساعت دیر آمد، دو فرسخ قبرش عقب افتاد. حرصبح زود باید بیاید، چاشت آمد به امام حسین ملحق شد، همین دو ساعت که دیر آمد دو فرسخ قبر حر از امام حسین فاصله گرفت. یک نگاه حرام می‌کنی دو سال ازدواج عقب می‌افتد. این ازدواج‌ها تاب خورده به خاطر اینکه ما حرام‌خوری می‌کنیم، حرام‌خوری که کردیم خدا ازدواج را هی تاب می‌دهد و لذا می‌گوید: فلان گناه نرخ را بالا می‌برد. اگر جامعه‌ی ما جامعه‌ی با تقوایی باشد به حلال زودتر می‌رسد.
اشتباه می‌کنند آنهایی که می‌گویند: آزادی زن، آزادی زن! اینها سرشان کلاه رفت. حالیشان نیست. چطور؟ افطار خوشمزه‌تر است یا ناهار؟ شما بگویید... بگویید... افطار خوشمزه‌تر است، چون آدم چند ساعت خودش را نگه داشته است، افطار خوشمزه‌تر است. اگر آدم به حرام رسید خودش را نگه دارد، خانم خودش برایش خوشمزه است. اما اگر به هرکس رسید با او دست داد، او را بوسید، با او بستنی خورد، با او تلفن کرد، این مثل این است که راه می‌رود و  مغز گردو و مغز بادام می‌خورد. این دیگر سفره پهن می‌شود اشتهای لازم را ندارد. آنهایی که نگاه به حرام نمی‌کنند و خودشان و چشمشان را کنترل می‌کنند عوضش زندگی داخلی‌شان شیرین‌تر است. آنهایی که با هر گناهی تاب می‌خورند، مثل آدمی که هی راه می‌رود و آجیل بخورد. این دیگر سفره که پهن می‌شود اشتهای لازم را ندارد. می‌گویند: وقت تمام شد. بیشتر حرف‌هایم ماند. حالا بماند.
خدایا در قرآنت گفتی: ایمان زیباست. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ» خدایا زیبایی‌ها و زینت‌های معنوی و مادی را نصیب ما بفرما. هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی به ایمان و علم و عقل و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا. خدایا روح انبیا و اوصیا و شهدا را از ما راضی بفرما. خدایا ما را نسبت به خون شهدا خائن قرار نده. کسانی که در اسلام ما، تشیع ما، تعلیم و تربیت ما و انقلاب ما سهمی دارند، ما را پاسدار خون‌ها و خدمات آنها قرار بده. از تک تک شما متشکرم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

فواید حجاب

مزایا و فواید با حجاب بودن چیست در صورتیکه من با توجه به شرایط سنین جوانی دوست دارم خود را آرایش و زیبا کنم؟

 حجاب و پوشش در جنبه‌های مختلف دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین آن عبارتند از:

الف: فایده حجاب در جنبه فردی: یعنی اینکه حجاب برای خود شخص چه فائده‌ای دارد: حجاب باعث ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که بوسیله آن احساسات جنسی تحریک نمی شود ودرمقابل فقدان حجاب وآزادی معاشرتهای بی بند وبارمیان زن ومرد هیجانهای جنسی را بالا می‌برد و زمینه را برای فساد اجتماع مهیا می‌کند حجاب موجب می‌شود که انسان حفظ شود یعنی حجاب، حفاظ انسان است.

به این مثال دقت کنید. شما می‌دانید که سیمهای برق دارای بار مثبت و منفی است یعنی 2 تا رشته سیم وجود دارد که یکی مثبت و دیگری منفی است و این سیمها دارای روکش پلاستیکی است زیرا اگر لخت باشند جرقه ایجاد شده و موجب آتش‌سوزی می‌شود و لذا بوسیله روکش پلاستیکی بین 2 تا سیم حجاب قرار می‌دهند تا موجب آتش‌سوزی و اتفاقات ناگوار نشود.

حال زن و مرد بیگانه همانند 2 رشته سیم مثبت و منفی هستند اگر بین آنها حجابی نباشد موجب فساد و خرابی می‌شود.


و چه زیبا فرموده است استاد شهید مرتضی مطهری


مسلماً می گویید ما درخانه احساس امنیت می کنیم وخانه ما را ازشر دزدان یا سرما وگرما و...حفظ می کند.







پس هیچ کس نمی گوید که من درخانه اسیر هستم وخانه مرا محدود می کند دوست دارم همیشه درخیابان وبیابان زندگی کنم. وهمین لباسی که می پوشیم، هیچ کس نمی گوید این پیراهن یا شلوار مرا محدود کرده، دوست دارم لخت باشم، بلکه می‌گوید این لباس مرا حفظ می کند. پس حجاب هم انسان را از نامحرمان وانسانهای شهوت ران وهوس ران حفظ می‌کند

مثالی دیگر بزنم، تا زمانی که درشیشه عطر بسته باشد، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود ولی به محض اینکه چند ساعتی سرشیشه عطر برداشته شود عطر داخل آن می پرد وتنها شیشه خالی بدون عطر می ماند که کسی بدان میلی ندارد یعنی دیگرازآن استفاده نمی کنند.

وحجاب هم همانند سرشیشه عطر است که بوی خوش وزیبایی وحلاوت وطراوت زنها را حفظ می کند وبا برداشتن حجاب، آن زیبایی وحلاوت هم از بین می رود رمز زیبایی زنهای مسلمان هم همین حجاب است.

پس زیبایی زن ودختر مسلمان درحجاب است نه در بی بندوباری وبی حجابی، آن که زیبایی نیست. زن تا می تواند باید زیبایی وآرایش خودرا برای شوهر وهمسر خود محفوظ دارد نه آنکه زیبایی خودرا مجانی نثار مردان نامحرم کند شما غنچه را درنظر بگیرید، هیچ کس هوس چیدن آن را نمی کند اما همین که غنچه بازبشود وزیبایی های خود را نمایان کند آن را می چینند ووقتی هم که آن را چیدند، چند روزی هم ممکن است درجای مناسب قرار دهند مثلاً دریک شیشه آب اما کم کم پژمرده وپرپرمی شود وآن وقت آن را درسطل آشغال می اندازند همانطور وقتی که شما دختر عزیزم ودیگر دختران این جامعه اسلامی تا درحجاب باشید همچون غنچه هستید. هیچ‌کس هوس چیدن شما را ندارد. و دست طمع و تصرف به سمت شما دراز نمی کند اما همین که این حجاب را کنار گذارید مورد طمع دیگران واقع خواهید شد.




ما می‌بینیم که دخترانی معصوم و نا آگاه که زیبایی خود را نشان دادند یعنی از غنچه حجاب بیرون آمدند چگونه مورد تعرض مردان بل هوس قرار گرفتند و بعد از مدتی که از آنها استفاده کردند و خوش گذراندند آن دختران را که دیگر پرپر شده‌ بودند، بیرون انداختند و بعد موجب پشیمانی آنها می‌شوداگر پر طاووس را از او بگیری و عریان بشود چقدر زیبایی خود را از دست می‌دهد. در حقیقت حجاب برای زن همانند پر برای طاووس است: پوشش برای شیر زن آگاه چون پر بود که زینت طاووس است

1- ب: فایده حجاب در بعد خانوادگی : اگر لذت‌های جنسی فقط در محیط خانواده و در چارچوب ازدواج مشروع باشد موجب اتصال و پیوند قوی میان زن و شوهر شده و در نتیجه کانون گرم خانواده مستحکم‌تر می‌شود. و بر عکس حجاب و اینکه زن زینت و زیبایی خود را نثار همه کند موجب انهدام خانواده می شود. (2) امیدوار هستیم که خداوند به همه ما توفیق عمل به دستورات انسان‌ساز اسلام و قرآن بدهد.


منبع : پایگاه تخصصی حجاب (عروج)

حجاب در ادیان الهی

حجاب در شریعت زرتشت

«اَشو زرتشت» با توصیه ها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایه های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملّی در ظاهر عرف خود رعایت می کنند، در عمق روح آنان متحکّم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تأمین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحراف های اخلاقی پنهان، بیمه کند.


قسمتی از پند و اندرزهایی که «اَشو زرتشت» به پیروان خود توصیه نموده را نقل می کنیم، تا این اقدام مهم «اشو زرتشت» بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالی و آموزش ریشه های «حفظ حجاب» و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطن، روشن تر شود.


او می فرماید:


* ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد.


* ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گرد دروغ و خوشی های زودگذری که تباه کننده زندگی اند، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده ای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید.


* پاداش رهروان نیکی، به کسی می رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگری نخواهد بود.


* فریب خوردگانی که دست به کردار زشت می زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است؛ ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرا می دهند، آرامش و خوشی زندگی بهره شان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیک نامی جاودانی خواهند رسید.(3)


و در کتاب «وَنْدی داد» این جمله به طور مکرّر آمده است:


«کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می کند: از تو - ای مرد! - خواهش می کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز! از تو - ای زن! - خواهش می کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود!».(4)


در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می خوانیم:


«این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد؛ چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».


دین زرتشت، بر سه اصل اساسیِ، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» استوار گشته است. موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک می گویند:


«یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید».


در اندرز «آذرباد مار اسپند» موبد موبدان آمده است:


«مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن».(5)


حجاب در شریعت یهود

رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورّخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراطها و سخت گیری های بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:


«گرچه پوشش، در بین عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملت ها وجه و کفّین (= صورت و کف دست ها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملت ها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند».(6)


ویل دورانت، که معمولاً سعی می کند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید:


«در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».(7)


او در توصیف زنان یهودی می گوید:


«زندگی جنسی آنان علی رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آن جاکه زود وصلت می کردند، فحشا به حدّاقل، تخفیف پیدا می کرد».(8)


در کتاب مقدّس یهودیان، موارد متعدّدی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پاره ای از آن موارد اشاره می گردد.


پوشش کامل در مقابل نامحرم

در «سِفْر پیدایش» تورات، چنین می خوانیم:


و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید:«این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟». و خادم گفت: «آقای من است». پس بُرقعِ خود را گرفته، خود را پوشانید.(9)


عدم تشبّه مرد و زن به یکدیگر

در «تورات» آمده است:


«متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد؛ زیرا هر که این کُند، مکروه یهوه (خدای تو) است».(10)


نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان

در «تورات» می خوانیم:


«و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرام اند و به پاهای خویش، خلخال ها را به صدا می آورند * بنابراین، خداوند فَرقِ سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود * و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد*و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان ها و تعویذها را* و انگشترها و حلقه های بینی را * و رداها و شال ها و کیسه ها را * و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و بُرقع ها را * و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موهای بافته، کَلی و به عوض سینه بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود * مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه های وی، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست».(11)


در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن، سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحاً نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است.


برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:


«بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت».(12)


در مورد عروس یهودا می خوانیم:


«پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. بُرقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست».(13)


لزوم پوشاندن سر از نامحرمان

ویل دورانت می نویسد:


اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنان که مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.(14)


او همچنین می نویسد:


... و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند؛ لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها.(15)


در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النّقاب»، برای تأیید این که منشأ حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی(ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.(16)


حجاب در مسیحیت

همان طور که اشاره شد، ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلّی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید:


«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».


مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدّس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود؛ اما از دیدگاه مسیحیت که تجرّد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.


در این ارتباط، نگاهی به «انجیل» می اندازیم:


«... و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها* بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه * ...».(17)


«همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد * چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند * و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس * بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسدِ روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست * زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکّل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند * مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید».(18)


همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم:


«و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین».(19)


در روایات ما نیز چنین آمده است:


حضرت عیسی فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخصِ نگاه کننده کافی است.(20)


حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدّتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرامی خوانده اند.


دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند:


«زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، الّا آن که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید.


برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتّی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است».(21)


تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملاً رعایت می شده است. «براون و اشنایدر»، در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی را آورده اند که نشان می دهد همگی آنها دارای لباسی بلند و پوشش سر می باشند.(22)


حجاب در شریعت اسلام

اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کامل ترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هدیه الهی» معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است. از انحرافات و یا افراط و تفریطهایی که پیرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریح قانون، حدّ و مرزی متناسب با غرایز انسانی را در نظر گرفته است.


در حجاب اسلامی، سهل انگاری های مضر و سختگیری های بی مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامی آن گونه که غرب تبلیغ می کند، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.


با توجّه به غریزه قدرتمند جنسی، احکام و دستورهای اسلام، تدابیری است که خداوند برای تعدیل و رام کردن و همچنین ارضای صحیح این غریزه، تشریح فرموده است.


حجاب در قرآن کریم

در قرآن کریم، آیاتی چند به طور صریح، در مورد وجوب حجاب و حد و کیفیت آن نازل شده است. در سوره نور، طی آیه مفصّلی آمده است:


«... و به مردان مؤمن بگو که چشم های خود را فروپوشند و نیز دامان خویش را، که برای ایشان پاکیزه تر است. همانا خداوند به آنچه انجام می دهند، آگاه است. و به بانوان با ایمان بگو چشم های خود را فرو پوشند و عورت های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینت های خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان، مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند، و یا کودکانی که از امور جنسی بی اطلاع اند (غیر ممیز). و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت های پنهانشان آشکار شود. و همگی به سوی خداوند بازگردید، ای مؤمنان! باشد که رستگار شوید».(23)


همچنین در سوره احزاب آمده است:


«ای پیامبر! به همسران و دختران خویش و بانوان با ایمان بگو که روپوش خود را برگیرند تا به عفاف و حُریّت شناخته شوند و مورد آزار و تعرّض هوسرانان قرا نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است».(24)


«ای زنان پیامبر! شما اگر تقوا داشته باشید، همانند دیگران نیستید. بنا براین، هرگز نرم و نازک با مردان، سخن مگویید تا آن که دلش بیمار است، به طمع افتد. بلکه متین و نیکو سخن بگویید و خانه را منزلگاه خویش قرار دهید و هرگز مانند دوره جاهلیت نخستین،(برای نامَحرمان) آرایش و خودآرایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت نمایید».(25)


حجاب در روایات

پیامبر گرامی اسلام(ص) و معصومین(ع) علاوه بر تأکیداتی که بر رعایت حجاب داشته اند، با ارائه دستورالعمل هایی، جامعه اسلامی را به سوی تهذیب و پاکی، رهنمون گشته اند که در این قسمت، برخی از آنها را نقل می کنیم.


پرهیز از پوشش بدن نما و نازک

روزی، اسماء - که خواهر زن پیامبر بود - ، با جامه بدن نما و نازکی به خانه پیامبر آمد. پیامبر، روی خود را از او برگرداند و فرمود:


ای اسماء! زن، وقتی به حدّ بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دست ها».(26)


نهی از آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه

پیامبر، در ضمن حدیثی، نهی فرمودند از این که زن، برای دیگران، خود را بیاراید، و فرمود: «اگر برای غیر شوهر، خود را آرایش نمود، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند».(27)


پرهیز زنان از شبیه ساختن خود به مردان

پیامبر(ص) فرمود:


خداوند، مردانی را که شبیه زن می شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرار می دهند، نفرین کرده است».(28)


امام باقر(ع) نیز، در ضمن حدیثی فرمودند:


«جایز نیست که زن، خود را شبیه مرد نماید؛ زیرا پیامبر، مردانی را که مشابه زنان می شوند و همچنین زنانی که خود را شبیه مردها قرار می دهند، نفرین کرده است».(29)


در قرآن و روایات، علاوه بر دستورهایی که در مورد حفظ حجاب زنان آمده است، مسئولیت هایی نیز به مردان واگذار شده است که ذیلاً به آنها اشاره می گردد:


عفّت نسبت به زنان مردم

پیامبر فرمود:


«نسبت به زنان مردم، عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند».(30)


دوری از چشم چرانی


از امام صادق(ع) نقل شده که می فرماید:


«چشم چرانی، تیری است مسموم از تیرهای شیطان؛ چه بسا، نگاهی که حسرت های طولانی را درپی دارد».(31)


در نگاه فقیهان و دانشمندان مسلمان

همان طور که اشاره شد، حجاب، از ضروریات اسلام است و تمام فِرَق اسلامی، آن را واجب می دانند، و در این که زنان باید به هنگام ادای نماز و در حضور مردان بیگانه، موی سر و تمامی اندام خود را به استثنای صورت و دست ها (از مچ به پایین) بپوشاند، اتفاق نظر دارند؛ البته شافعیان و برخی از علمای شیعه پوشاندن صورت را نیز در حضور بیگانگان، لازم شمرده اند.


پایان این نوشتار را به پرسشی از امام خمینی(ره)، در مورد حجاب و حد آن، و پاسخ ایشان، که می تواند نشانگر نظرات دانشمندان مسلمان باشد، اختصاص می دهیم:


آیا حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن و کسانی که به این دستور الهی مخصوصاً در جامعه اسلامی بی اعتنایی می کنند، چه حکمی دارند؟


اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن، حکمِ منکر ضروری را دارد و منکر ضروری، محکوم به کفر است، مگر این که معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست.


حدود حجاب اسلامی برای بانوان چیست؟ برای این منظور، لباس آزاد و شلوار و روسری کفایت می کند؟ و اصولاً چه کیفیتی در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم باید رعایت شود؟


واجب است تمام بدن زن بجز قرص صورت و دست ها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانعی ندارد؛ ولی پوشیدن چادر، بهتر است و از لباس هایی که توجّه نامحرم را جلب کند، باید اجتناب شود.(32)


بررسی نهایی

از بررسی و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه استنباط می گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشتری برخوردار بوده است. به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقی مسیحیان و یهودیان محسوب می شده است؛ درحالی که بنابر نظر اکثر فقهای اسلامی، پوشاندن صورت واجب نیست. لزوم کناره گیری کامل زن در حیض در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنی که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدّس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است.


بنابراین، نه تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریطهایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، ارائه نموده است.









منبع: حجاب در ادیان الهی، علی محمدی، انتشارات اشراق


1 . تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6 - 8 و 20 - 21.


2 . سوره اعراف، آیه 22.


3 . یسنا، ص 53، پندهای 5 - 8 به نقل از: آموزش های زرتشت پیامبر ایران، رستم شهرزادی، انجمن زرتشتیان، آبان 76.


4 . وندی داد، ص 275، بند 10.


5 . سال نمای 1372، انجمن زرتشتیان تهران، ص 10.


6 . حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردی، ص 50.


7 . تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 12، ص 62.


8 . همان، ص 63.


9 . سفر پیدایش، باب 24، فقره 64 و 65. به گفته مرجع مذهبی یهودیان ایران «خاخام اوریل داودی»، منشأ و وجوب حجاب در شریعت یهود، مستند به همین فقره است.


10 . تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5.


11 . تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 16 - 26.


12 . تورات، کتاب روت، باب دوم، فقره 8 - 10.


13 . تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15.


14 . تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 12، ص 30.


15 . همان، ص 31.


16 . ر.ک: حکمة الحجاب وادلة وجوب النقاب، ص 252.


17 . انجیل، رساله پولس به تیموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15.


18 . انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 - 6.


19 . انجیل، رساله پولس رسول به تیموناؤس، باب سوم، فقره 11.


20 . سفینة البحار، ج 2، ص 596.


21 . زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53.


22 . پوشاک اقوام مختلف، براون و اشنایدر، ص 116.


23 . سوره نور، آیه 31.


24 . سوره احزاب، آیه 59.


25 . سوره احزاب، آیه 32.


26 . سنن ابی داود، ج 2، ص 383.


27 . بحارالأنوار، ج 103، ص 242.


28 . همان جا.


29 . همان، ص 258.


30 . وسایل الشیعة، ج 14، ص 141.


31 . همان، ج 14، ص 138.


32 . احکام بانوان، محمد وحیدی، ص 37.

حجاب زنان در ایران باستان

در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»

 

بررسی‌ها نشان می دهد که پوشش تمام بدن در دوره های مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی برده اند. اما این را بایستی در نظر داشت که پوشش کامل و آراسته همراه با تزئینات زنان در ایران، با پوشش چادر اسلامی متفاوت بوده است.


 ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته‌است که می‌توان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.
دایره‌المعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره می‌کند. در تفسیر اثنی عشری چنین آمده‌است: «تاریخ نشان می‏دهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشته‌است.»

 

حجاب زنان ایران باستان, لباس زنان ایران باستان

پوشش زنان ایران باستان

 

منزلت زنان در عصر نوسنگی
از حدود 8 هزار سال قبل از میلاد یا دوران نوسنگی و در مرحله کشاورزی و بعد شهرنشینی، نقش زن در امور و مسائل روزمره و مسائل آسمانی مورد توجه بوده است. در اولین قطعات کوچک نقاشی شده از جنس گل پخته که به ندرت تصویر انسانی بر آنها دیده می شود، تنها نقش زن مشهود است. در فلات ایران، در هزاره های دهم و نهم ق.م  زن «رب النوع مادر» یا «ایزدبانوی مادر» و «الهه باروری» است که وظیفه اصلی ِوی در طبیعت، آفرینش و زندگی است.

 

آنها نگهبانان آتش و سازنده ظروف سفالین و فراهم آورنده میوه طبیعی بودند. از این عصر، تعداد زیادی مجسمه سفالین از رب النوع مادر که خدای نعمت و فراوانی است، در دست است. این رب النوع در ایران ماقبل تاریخ پیداشده و همسری داشته است که در آن ِ واحد هم شوهر و هم فرزند او محسوب می شد و در اینجا می توان اساس ازدواج با محارم را در مذاهب اقوام ایرانی جستجو کرد.


در زمان باستان نیز، زنان پارسی منزلت بالایی داشتند؛ چراکه در دوران زرتشت، مقام زنان و مردان یکسان بود و زنان می توانستند به مقام قضاوت، پادشاهی و... برسند. در میان امشاسپندان (فرشتگان) زرتشتی نیز، چندین فرشته نام های مونث داشتند که از مرتبه والای زن در آن دوران حکایت دارد.


در زمان باستان نیز، زنان پارسی منزلت بالایی داشتند؛ چراکه در دوران زرتشت، مقام زنان و مردان یکسان بود و زنان می توانستند به مقام قضاوت، پادشاهی و... برسند. در میان امشاسپندان (فرشتگان) زرتشتی نیز، چندین فرشته نام های مونث داشتند که از مرتبه والای زن در آن دوران حکایت دارد

 

حجاب قبل از اسلام
تاریخ باستان، تاریخ نظامی و سیاسی است و تحقیق در مورد نوع پوشش و حجاب زنان این دوره، کار آسانی نیست. برای به دست آوردن دلایل محکم باید به منابع موجود از آن دوران اشاره کرد. برپایه متون تاریخی، در تمدن ها و ادیان پیشین جهان، به ویژه در سلسله های مختلف ایران باستان، در دوره ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی، حجاب در میان زنان معمول بوده است و این حقیقت روشن می شود که با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد نشده است و حجاب آنان با توجه به شرایط اقلیمی، اجتماعی، کار و پیشه، سبک و اسلوب خاص داشت.

 

آنچه بر صحت این ادعا گواهی دارد، نوع پوشش آنهاست که می توان آن را در دوران باستان از روی کتیبه های به جا مانده در مکان های باستانی(نقش رستم)، تحت جمشید، نقش رجب و...)، ظروف، تندیس ها و مجسمه های محافظت شده در موزه ها و در دوران بعد از اسلام از طریق منابع و کتاب های معتبر مانند شاهنامه فردوسی که آینه تمام نمای فرهنگ ایران زمین است، مشاهده کرد.

 

شاهنامه، کتاب ملی و حماسی ایرانیان، گرچه مملو از تاریخ حماسی و نظامی ایرانیان باستان است، اما نحوه پوشش زنان آن دوره را نیز در ابیاتی بازگو می کند. با وجود آنکه شاهنامه بیشتر به تاریخ شاهان و شرح جهانداری ها و جهانگشایی های آنان توجه دارد، گوشه هایی از تاریخ اجتماعی ایران را نیز نشان می دهد و در این میان بارها به «پوشیده رویان» در مورد زنان ایرانی اشاره می کند و چندین بار نیز به حجاب «چادر» اشاراتی دارد و نشان می دهد که زنان ما از زمان های باستان دارای چادر بوده اند.

از شاهنامه چنین برمی آید که از ابتدای تاریخ، یعنی دوران جمشید و فریدون، زنان ایران «پوشیده روی» بوده اند.


زنان اشراف؛ الگویی برای سایر زنان
تندیس های به جامانده از آن دوران، فقط حجاب زنان اشرافی را نشان می دهد که با تطبیق آثار کتبی، سنگ نوشته ها و تندیس ها و با تدبر در منابع مکتوب و آثار برجای مانده از سلسله های باستانی ایرانی، در بررسی نحوه پوشش معلوم می شود که زنان اشرافی نه تنها حجاب خود را رعایت می کردند، بلکه الگویی برای زنان طبقات پایین جامعه بودند و آنها نیز در مجالس عمومی و در منظر مردم پوشیده بیرون می آمدند.

 

بعضی از منابع موجود معتقدند زنان ایرانی از چادر و روبنده استفاده نمی کردند، ولی از جلوه گری ها و نمایش اندام برهنه پرهیز می نمودند. نقوش برجای مانده از سکه ها، تندیس ها و نقوش به دست آمده از زنان نشان می دهد زنان ایران باستان حجابی نداشتند، ولی پوشیدگی موی و روی، سنت و وجه امتیاز اشراف به شمار می رفته است.

 

هردوت و استرابون نیز هر دو پوشیدگی زنان طبقات ممتاز ایران قدیم را امری متداول می دانند و آنرا نوعی اشرافیت به شمار می آورند و تأکید می کنند که زنان طبقات دیگر از این در پرده بودن، خود را آزاد می دانستند. اما با توجه به اینکه واژه «چادر»(cvatur)در زبان پهلوی به معنی «لباس» و «پوشش» آمده است، چنین برمی آید که این واژه قبل از ساسانیان نیز کاربرد داشته است. البته مسلماً اگر چادر هم استفاده می شد، به نحو امروزی آن نبوده است.
منبع:tebyan.net

حجاب در سخن شهید مطهری

ستاد شهید مرتضی مطهری ، در کنار تمام آثاری که در باره تمام مقولات سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی ، عقیدتی و حتی اقتصادی داشته اند، نگاه ویژه ای به مباحث اجتماعی داشتند.

استاد با حساسیت خاص خود، ابعاد اجتماعی مسائل مهمی که جامعه ایران اسلامی ما با آن روبروست را در آثار خود به ارزیابی می نشیند.

او در تألیف خود، ضمن در نظر گرفتن شرایط خاص و پیشرفت هایی که در طی زمان در جامعه صورت می گیرد و با توجه به ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون مسائل اجتماعی که عامه مردم با آنها درگیر هستند ، با تألیف آثاری متفاوت پرداخته است.

ویژگیهای آثار اجتماعی استاد، موضوعی است که در گفتگو با مجتبی مطهری فرزند استاد مطهری و مدرس دانشگاه تربیت معلم به آن پرداختیم.


مطهری، در ابتدا به آثار اجتماعی استاد و تأثیر آن بر نسل جوان اشاره داشت و گفتآثار اجتماعی مطهری شامل بخش های مختلفی مثل نفاسیر و کتاب هایی مانند تکامل اجتماعی انسان می شود که همگی از موضوعات مهم دنیای امروز است علاوه ر اینکه استاد یادداشت هایی نیز در زمینه مسائل اجتماعی هم دارند.

وی ادامه دادمسائلی مانند دموکراسی، آزادی،‌استقلال،‌جمهوری اسلامی، تکامل اجتماعی انسان ، جامعه، تاریخ و از مهمترین آنها، فلسفه تاریخ از جمله مسائلی است که استاد در کتاب های خود به آنها پرداخته است.

مطهری همچنین با اشاره به مباحث جامعه شناسی تاریخی گفتاستاد شهید با توجه به شرایط دنیای امروز نگرشی خاص به جامعه و تاریخ دارند که در این میان امروز بحث جامعه شناسی تاریخی، یکی از مهم ترین آن مباحث است.

مباحثی که می تواند برای جوانان در شرایط کنونی جامعه بسیار مهم باشد.

وی در ادامه با ذکر این نکته که استاد مطهری در کتاب های خود هم به تحلیل مسائل اجتماعی و هم به نقد مسائل غرب می پردازند گفتما وقتی می توانیم بگوییم که معارف اسلان در دنیا اوج گرفته است که بتوانیم مستدل با انصاف و با احترام زیاد تفکرات و اندیشه های دیگر کشورها را به نقد بگذاریم همانگونه که یکی از خصوصیات استاد مطهری این بود که همیشه به دیگران و اندیشه های آنها با احترام نگاه می کرد و برای علم و اندیشه ارزش بسیاری قائل می شد و سخنان و ایده های مناسب و با تعقل غربی ها را نیز بازگو می کرد.

وی تصریح کرد لازم است تا آثار استاد به زبانهای دیگر ترجمه شود تا باز هم بتوان بین افکار دیگر کشورها با آنچه که اسلام و متفکرین ما طرح کرده اند تطابق و تشابهی برقرار کرد.

وی ادامه دادمتأسفانه در حال حاضر شرح صدرها، وسعت دید و نقادی غرب ، آنچنان که باید مورد توجه نیست هرچند که هستند افرادی که عالمند اما به دنبال مسائل و ایده های جدید متناسب با عصر حاضر نمی روند در حالیکه یکی از ویژگیهای شهید مطهری این بود که تمام آثارشان را با توجه به دنیای امروز و شرایط زمان و مکان تألیف کردند و این موضوع در مورد آثار اجتماعی ایشان نیز صدق می کند.

به هر نحو آثار اجتماعی و تاریخی استاد، می تواند به انسان مبانی و دید و بینش بدهد و راهنمای افراد و الهام بخش اندیشه های انسانی باشد.

مطهری در باره دیدگاه شهید مطهری در باره آزادی خاطر نشان کرداستاد شهید آزادی را «انسانی» می دانستند و معتقد بودند آزادی مقدس و زیباست نه حیوانی.

وی ادامه داددر این زمینه دو نکته قابل تأمل است اول اینکه آزادی اجتماعی زیباست اما باید با آزادی معنوی توأم باشد و دوم اینکه اگر ما بخواهیم به آزادی به گونه صرف آن توجه کنیم و در آن به مباحثی چون محبت ، انسانیت، اخلاق و مفاهیم همدلی و همزبانی توجه نکنیم و این مقولات با آزادی، جمع نشوند و متعادل نگردند ، نمی توانیم جامعه را به حد مناسبی از جامعه ای ایده آل برسانیم.

وی ادامه دادبه عبارتی آزادی یک معیار است ولی صرف آزادی بدون توجه به جنبه های دیگر، باعث خوشبختی جامعه و ایجاد مدینه فاضله نمی شود.

وی تأکید کردآزادی زیباست و در کنار آن ، محبت ، انسانیت، معنویت، مذهب و علم زیباست.

بنابراین باید همه زیبایی ها ارزش ها را با هم در نظر گرفت و آنها را با هم دید.

مطهری درباره دیدگاه حجاب استاد شهید مطهری گفت:

مطهری حجاب را به معنای پوشش می دانست و نه صرف چادر هر چند که ایشان چادر را حجاب برتر می دانستند.

همان طور که اسلام هم زن را به پاکی ، صفا و پوشش دعوت کرده است.

ایشان معتقد بود که حجاب و پوشش زنان باید به گونه ای باشد تا سلامت روانی جامعه تحریک نشود و شخصین والایی که زنان دارند لکه دار نشود در عین اینکه ایشان معتقد بودند حتی زنان در انتخاب رنگ و لباس پوشیدن هم آزاد هستند.

وی خاطر نشان کرداستاد در پاسخ زنانی که عنوان می کنند من پوششی اینگونه را می پسندم و چون خود و خانواده ام راضی هستند، جایی برای اظهار نظر دیگران نمی بینم ، می گویدهر انسانی باید بداند که برای خود نیست بلکه امانت خداست و این امانت باید به سوی او برگردانده شود و اینگونه نیست که هر فردی بتواند خود رأی باشد بلکه تمام هستی و وجود انسان باید همانگونه که خداوند او را پاک آفریده به همان شکل پاک هم به او برگردانده شود و انسان هیچگاه نباید فراموش کند که مالک اصلی تنها خداست.