ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
حجاب مانع خاصّى است که باعث انفصال دو چیز از یکدیگر است، در حالى که ستر و پوشش، وصف انفصال را ندارد و مانعیّت، جدایى و غیریّت را نمىرساند. البته هر حجابى پوشش است، ولى هر پوششى حجاب نیست و نسبت میان این دو از نظر منطقى، عام و خاص است. در واقع، حجاب بار سنگینتر و مانع بیشترى را در واسطه بودن داراست؛ زیرا معناى آن نوعى پردهدارى و پرده داشتن بهطور انفصالى است، در حالى که پوشش پرده نمىخواهد و مىتواند حالت متّصل و چسبیده به بدن داشته باشد.
این تفاوت مفهومى و ماهوى میان پوشش و حجاب موقعیّت بسیار متفاوتى نسبت به وظیفه و تکلیف شرعى در پوشش و تحصیل عفاف ایجاد مىکند. حجاب، بار بسیار سنگین و گاه ناهنجارىهاى فراوانى را بر زن تحمیل مىنماید و چه بسیار مىشود که بدحجابى را به ارمغان مىآورد؛ در حالىکه پوشش براى زن تعادل، آزادى، سلامت، راحتى، آسایش و عفاف کامل را بدون هیچ مشکلى مىنماید.
اسلام براى زن حجاب نیاورده، بلکه حجاب به صورت بدحجابى در میان اعراب نیز نظیر برخى دیگر از اقوام و ملل، مرسوم بوده است. اسلام تنها پوشش معقول و متعارف را جاىگزین بد حجابى و حجاب جاهلیّتِ قبل از اسلام ساخته است؛ پس نه حجاب و در کیسه کردن زن از اسلام است و نه بدحجابى و هر یک از این دو، افراط و تفریط در امر پوشش است. حجاب، گزارهاى بیشتر از تکلیف شرعى است و بدحجابى یا بىحجابى معروف- که چه بسیار مىشود با عدم پوشش همراه گردد- گریز از حکم الهى است و اسلام با وجوب پوشش، تمامى انحرافات در این زمینه را تصحیح نموده است.
آنچه رهآورد دین مقدّس اسلام است و زن براى حفظ عفاف و پاکى خود به آن نیازمند مىباشد، «پوشش» است؛ نه «حجاب» یا «بد حجابى». بهطور اساسى حجاب یک تکلیف الهى و حکم شرعى نیست؛ اگر چه بعضى از موارد و مصادیق آن از نظر عقل و شرع اشکال نداشته و صورت «اباحه» به خود مىگیرد، ولى ما در این مقام به دنبال الزام یا عدم الزام دین نسبت به دو امر حجاب و پوشش هستیم و تنها در این میان، پوشش است که از الزام شرعى برخوردار است.
*برگرفته از کتاب «زن مظلوم همیشه ی تاریخ»